اومد توی اتاق پرسید آبمیوه میخوری؟ گفتم ممنونم ازت ولی من فشارم پایینه و آب انار و زرشک باعث میشه سرگیجه بگیرم. گفت ولی من که نمیگیرم! گفتم پس بخور نوش جونت. خواست بره گفتم بوی مهربونی میدی! اشاره کرد به موهاش گفت واسه شامپومه! لبخند زدم و گفتم موهات بوی حموم میده ولی خودت بوی مهربونی میدی که خواستی آبمیوه بخوری برای منم آوردی. گفتم برو ببین بابا هم بوی مهربونیت رو حس میکنه؟ گفت نه! پرسیدم برای چی؟ گفت چون بوی مهربونیه اونه! بابا بهم گفت ببینم بقیه هم آبمیوه میخورن یا نه! و بعد آبمیوه رو عین وزنه گرفت تو دستش، لبخند زد و رفت!
ما میتونیم با ساختن واژهها و مفاهیم جدید به بچهها کمک کنیم تا با مفاهیم و ماهیتشون به شکل ملموستری درگیر بشن، این طوری خلاقیتشون رو هم قلقک میدیم.🌱